گلایه یک جوان مجرد از خداوند
نوشته شده توسط : فرشاد وبهنام
خدایا پس چرا من زن ندارم؟ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟ دوتا زن دارد این همسایه ما همان یک دانه را هم من ندارم آژانس ملکی امشب گفت به من: ای مجرد, بهر تو مسکن ندارم چه خاکی بر سرم باید بریزم؟ من بیچاره آخر زن ندارم خداوندا تو ستارالعیوبی وبر این نکته سوءظن ندارم شدم خسته دگر از حرف مردم تو میدانی دل از آهن ندارم مجرد بودن ظاهرا”عیب بزرگی است من عیب دیگری اصلا ندارم خودم میدانم این ”اصلا ” غلط بود تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده اگر او را فرستی دیگر از تو گلایه قد یک ارزن ندارم



:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 5 / 7 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: